سفارش تبلیغ
صبا ویژن

علوم سیاسی
 

ظریات موازنه قدرت، نو واقع گرایی،بازدارندگی و بازیها

3-1- نظریه موازنه قدرت:
نظریه موازنه قدرت محصول بازسازی تاریخی سه قرن بین سال های 1648 تا 1945 اروپا است که پس از جنگ دوم جهانی توسط «مورگنتا» تدوین شد. و صاحبنظرانی چون نیکولاس اسپایکمن،راعون، آرون ، رابرت اشتراوس هوپه، جورج کنان، هنری کیسینجر‌ـآلفردماهان‌ـسرهلفورد‌ـمی کیندر، و راینهولد ینبور آن را تکمیل کردند. مفروضات دیدگاه واقع گرایی عمدتا حول محور بدبینانه فلسفی آنان از انسان دور می زند. واقع گرایان با الهام از هابز انسان را ذاتا شرور و شرارت انسان را منبعث از قدرت طلبی و زیاده خواهی او می دانند و از آنجا که کشورهای مختلف منافع متضادی دارند که جمع بین آنها ممکن نیست و هر واحد بین المللی، خواهان تامین امنیت و بقای خود است، جنگ امری عادی و ممکن است. به دیگر سخن واقع گرایان و نظریه موازنه قدرت می گوید، کشورها از انسانهای قدرت طلب، زیاده خواه و مضطرب از به خطر افتادن امنیت خود تشکیل شده است و صحنه بین الملل، عرصه رقابت بین کشورهای مختلف است و کشورها برای حفظ برتری و تامین امنیت دایمی خود به حفظ قدرت، افزایش قدرت و کسب اعتبار اقدام خواهند کرد؛ از این رو کشورها در صورت امکان خود، به تنهایی یا به صورت اتحاد با دیگران در مقابله با هر کشوری که در رسیدن به این اهداف راه آنان را سد کند، دست به خشونت خواهند زد پس خشونت درنظام بین الملل امری طبیعی شمرده می شود. کشورهایی که از لحاظ نظامی قوی ترند، منافع ملی خود را بر حسب قدرت نظامی تامین می کنند و با رضایت از تامین قدرتمندانه منافع ملی نظام موجود را به نفع خود حفظ خواهند کرد ولی کشورهایی که تحت فشار منافع ملی، خود را تسلیم قدرتهای فاتح کرده اند از وضع خود ناراضی هستند و برای از بین بردن وضع موجود به تجهیز نظامی خود اقدام خواهند کرد و در مقابل کشورهای راضی برای حفظ وضع موجود بر قدرت نظامی خود خواهند افزود و به طور خودکار تعادل نیروها و موازنه قدرت بین آنان به طور پایداری حفظ خواهد شد.

3-2- نظریه نو واقعگرایی:
کنت والتز(Kenet walts )اندیشمند بر جسته نظریه نو واقعه گرایی معتقد است، بر خلاف واقعگراها که ذات انسانی را حاوی خصیصه ای می دانستند که موجب جنگ همه علیه هم می شد، این ساختار آنارشیک نظام بین الملل است که خطر دایمی جنگ را به وجود می آورد. منظور از این آنارشیسم است که در نظام بین الملل اقتدار مرکزی متمرکز برای تنظیم امور وجود ندارد. به نظر واقع گرایان اقدام قدرت طلبانه ملتهای مختلف ناشی از ماهیت هرج و مرج طلب سیاست بین الملل است. بنابراین تنها مفهوم مهم این دیدگاه که به واقعگرایی اضافه شده، مفهوم ساختار است که به نظر نو واقعگرایان عامل تعیین کننده عمده نتایج در سطح نظام است. به عبارت دیگر بر اساس نظریه نو واقع گرایی در ساختار هرج و مرج گونه نظام بین المللی بازیگران بنا به توانمندی داخلی خود، منزلت خارجی متفاوتی دارند و رفتار خارجی آنان نیز بنا به این منزلت متفاوت نسبت به حفظ یا تغییر وضع موجود تفاوت خواهد داشت؛ از این رو صحنه بین الملل عرصه رقابت بین بازیگران طرفدار حفظ وضع موجود با طرفداران تغییر وضع موجود است و نظام بین المللی موازنه قدرت از این صحنه منازعه ایجاد می شود.(9)

3-3- نظریه بازدارندگی:
نظریات موازنه قدرت و نو واقع گرایی، هر دو نگرش ساختاری‌ـ پویشی داشتند ولی نظریه بازدارندگی و نظریه بازیها صرفا نگرشی پویشی در صحنه نظام بین الملل دارند. تدوین نظریه بازدارندگی بیشتر یک ضرورت عملی بود تا صرفا تامل نظری و عبارت است از به کارگیری تهدیدات نظامی برای ترغیب رقیب به خویشتن داری و ترک اهداف بلند پروازانه نظامی. فرض نظریه بازدارندگی که به خاطر نگرانی از جنگ هسته ای تدوین شد این است که هر مهاجم احتمالی به مقایسه فواید (خسارات متوجه رقیب) و عدم فایده مندی (خساراتی که رقیب به او وارد می کند) ناشی از اقدام خود توجه می کند، چنانچه منافع و فواید حاصله از خسارت وارده افزون باشد او پیامد اقدام خود را مساعد فرض کرده، به اقدام تهاجمی برای تامین منافع ملی خود دست خواهد زد. «الکساندر جورج» و «ریچارد اسموک» دو تن از نظریه پردازان بازدارندگی، آن را به عنوان سیاستی معرفی می کنند که هدفش مجاب کردن حریف نسبت به برتری خود و افزایش چشمگیر هزینه ها نسبت به منافع حاصله از تهاجم است. بر اساس نظریه بازدارندگی اگر تهدید ارزشها در جنگ اتمی بیش از تحصیل منافع باشد، بازیگران از اقدامی که به جنگ اتمی بینجامید حذر می کنند و افزایش فزاینده هزینه های ناشی از جنگ اتمی به بازدارندگی بیشتر می انجامد؛ از این رو تصمیم به تقویت زرادخانه های اتمی عقلایی خواهد بود.

3-4- نظریه بازیها:
فون نیومان، ریاضیدان و«اسکار مورگنسترن»، نظریه بازیها را به عنوان روشی دقیق برای تجزیه و تحلیل موقعیتهای رقابت آمیزی که متضمن منافع دو جانبه در زمینه های مختلف از جمله اقتصاد و جنگ است مطرح کردند و بر خلاف دیدگاه روانکاری فروید و روانشناسان اجتماعی از جمله اریک فروم که به تجزیه و تحلیل مبانی غیر عقلانی رفتار انسان پرداخته اند،(10) نظریه پردازان، نظریه بازیها راه تفریط پیموده و بر مبانی عقلایی رفتار انسان تاکید کرده اند و این رفتار را در قالب ریاضی ارایه کرده اند و عقل مورد نظر آنان، عقل مقدر یا محصور است و جایگاهی برای اختیار انسانی پیش بینی نشده است. بر این اساس زندگی حاکی از بازی رقابتی و همکارانه بین بازیگران مختلف است و هر بازیگر رشته ای از اهداف پایه ای ثابت و کاملا مشخص دارد که «فایده مندی» یکی از اهداف اصولی و پایه ای اوست. بنابراین هر بازیگر چون عقلایی است، سیاست واقعی خود را چنان انتخاب می کند که به مطلوبیت دلخواه برسد و ریاضیات توانمندی تصویر دقیق رفتار عقلایی انسانی را دارد. افرادی چون «فیلیپ گرین» و «یوجین میهان» نظریه بازیها و کاربرد آن را در علوم سیاسی زیر سوال برده اند و متعقدند این نظریه ما به ازای تاریخی ندارد و گمراه کننده است.
نظریات رفتار گرایا مدرن، دسته دوم نظریات ملی گرا هستند و شامل نظریه نظامها و نظریات تصمیم گیری می شود. نظریات رفتار گرا، بیشتر به واقعیات بیرونی توجه دارند و کمی گرا هستند و با روش استقرایی در صدد درک مفاهیم انضمامی در عرصه روابط بین الملل هستند. در حالی که سنت گرایان در تولید نظریه برای خلاقیت ذهنی انسانی بیشترین اهمیت را قایل هستند. برترین ادعای رفتارگرایان آن است که باید به جای تلاش برای یافتن چگونگی روشهای توصیفی به تلاش برای یافتن چرایی روشهای علمی دست زنند.

3-5- نظریه نظامها: (نظریه نهادی رفتارگرایان ملی گرا)
چهار متفکر یعنی مورتون کاپلان، ریچارد روزکرانس، مک کله لندومدلسکی در تدوین و تبیین این نظریه نقش اساسی داشته اند. کاپلان با تاکید بر تعریف نظام بین المللی به عنوان مجموعه ای از متغیرهای پیوسته که می توان از آنها قواعد منظم رفتاری استخراج کرد، مدعی است نظریه نظامها به محققان اجازه می دهد تا از متغیرهای دیگر رشته ها ی علمی در تجزیه و تحلیل مسایل روابط بین الملل بهره گیرند.
وی 6 وضعیت تعادلی نظام در سطح بین المللی را مشخص می کند که به دو دسته تاریخی و غیر تاریخی (ذهنی) قابل تقسیم هستند.
1-نظام موازنه قدرت
2-نظام دو قطبی منعطف
3- نظام دو قطبی متصلب
4- نظام عالمگیر
5- نظام سلسله مراتبی
6- نظام با توان و توی واحدها
به نظر وی موازنه قدرت بیانگر نظام حاکم بر روابط بین الملل در قرون هجده و نوزده است و نظام دو قطبی منعطف بیان کننده وضعیت نظام بین المللی تا سال 1991 است. نوع تعدیل شده نظام سلسله مراتبی غیر دستوری او از سال 1991 در صحنه بین الملل ایجاد شده است.(11)

3-6- نظریه تصمیم گیری:
نظریه تصمیم گیری، دیدی خرد گرایانه دارد. بر اساس این دیدگاه از برخورد دروندادهای موثر بر تصمیم گیری و برون دادهای ناشی از دستگاه تصمیم گیری است که تصمیم گیری سیاسی شکل می گیرد و به صورت سیاستهای رسمی و اقتدار آمیز از هر جامعه وارد محیط بین المللی می شود. با این تعبیر سیاست بین الملل فرایندی از تعامل تصمیمات خارجی کشورهای مختلف است. متفکرانی چون ساپین،بروک،هربرت،سایمون و به ویژه اسنایدر (Snyder) این نظریه را پروراندند. صاحب نظران نظریه تصمیم گیری به دو دسته مطلق گرا یا خرد گرای مطلق و نسبی گرا یا خردگرای محصور قابل تمایز هستند. تصمیم گیری خرد گرایانه مطلق، نماینده الگوی کلاسیک تصمیم گیری در روابط بین الملل است. این نظریه پردازان معتقدند، عمل و عکس العمل در روابط بین الملل ناشی از امور محاسبه شده به وسیله دولت های مختلف است و نه اموری تصادفی. چهار عنصر در قالب تصمیم گیری کارکردی از اهمیت بسیاری برخوردارند. بازیگر و بازیگران، اهداف، شیوه های رسیدن به هدف و وضعیت فعلی و وضعیت مطلوب آینده. اما هربرت سایمون مطلق گرایی نظریه اسناید و همکاران او مبنی بر عقلانیت مطلق تصمیم گیری سیاست خارجی را نا مکفی می داند و مدعی است باید تصمیم گیری مکفی یا بسنده جو optimizing-sptiisfying به جای تصمیم گیری بهینه ساز نشاند مبنای این تمایز از چگونگی دخالت یا عدم دخالت عوامل فردی و گروهی در تصمیم گیری ملی ناشی می شود. گراهام آلیسون در کتاب شیوه های تصمیم گیری در سیاست خارجی در کنار شیوه تصمیم گیری خردگرایانه مطلق، دو مدل روند سازمانی و سیاست دیوانسالاری را ارایه می دهد. مدل روند سازمانی می گوید که دولت یک کشور، مجموعه ای یکپارچه نیست و تصمیم سیاست خارجی از مجموع رفتارهای سازمان مسؤول در قبال یک مساله خاص به دست می آید. بر این اساس، تصمیمات درون سازمانی به دو دسته معمول (با برنامه) و غیر معمول (بی برنامه) تقسیم می شود. تصمیمات معمول مبتنی بر خط مشی ها، رویه ها و مقرراتی است که برای راهنمایی کارکنان وضع شده است. ولی تصمیمات غیر معمول با مشکلات و مسایل غیر عادی و جدید سرو کار دارد و ملاک غیر معمول بودن تصمیمات سازمانی، تکرار ناپذیری آنها، جدید بودن و فقدان رویه های معین برای اتخاذ آنها است. آلیسون مدعی است، بازی قدرت میان تصمیم گیرندگان، عقلانیت مطلق را در تصمیم گیری محدود می کند و مدل دوم یعنی سیاست دیوانسالارانه را ارائه می دهد.(12) بر اساس این مدل، پیامد بازی های سیاسی بر آیند مذاکرات افراد تصمیم گیرنده ای است که هر کدام خواهان دست یابی به اهداف خاصی هستند. در این مدل تصمیات سیاسی حاصل پویش ها و تعامل بین گروه های سیاسی رقیب است. بنابراین سیاست خارجی صرفا راه حلی برای رفع مشکل ملی نیست بلکه نتیجه مجموعه ای از مصالحه ها و برخوردهای مقاماتی است که منافع گوناگون خود را در پرتو قدرتهای گوناگونی که دارند تامین می کنند. بالاخره آنکه سیاست خارجی از انتخاب ها و یا بازده های دستگاه های تصمیم گیری ناشی نمی شود بلکه بر عکس تصمیم سیاست خارجی بر آیند بازیهای کاسبکارانه گوناگون میان بازیگران درون حکومتی است. به عبارت دیگر و در مجموع می توان گفت، بر اساس نظریه تصمیم گیری اگر تصمیم گیرندگان کشوری، منطقی تصمیم بگیرند احتمال انتخاب راه حل هایی که متضمن کمترین هزینه و بالاترین دستاورد باشد، وجود خواهد داشت و تصمیم گیری سیاست خارجی به بالاترین سطح کار آمدی خود خواهد رسید. از سویی چون امکانات فکری و مادی در تعیین دستاوردها تاثیر دارند، تصمیم گیرندگان مجبورند خواسته های خود را به حداقل مکفی محدود کنند.
تفاوت در امکانات فکری و مادی در تامین عقلانیت مطلق، محدودیت ایجاد می کند. پس افراد و دستگاه های تصمیم گیرنده هر کدام نسبت به امکانات فکری و سازمانی خود در پیشبرد منافع ملی نقش خواهند داشت؛ در نتیجه منافع ملی که از مجموع این پویش به دست می آید در حد عقلانیت مطلق نخواهد بود.

3-7-نظریه رفتار شناسی پرخاشگرانه:
این نظریه مبتنی بر این فرض است که تصمیمات سیاست خارجی در کشورهایی که نهادهای دموکراتیک و مردم سالاری شکل نگرفته، عمدتا ناشی از ویژگی های شخصیتی رهبران است. چنانچه میزان عکس العمل رهبران نسبت به وقایع و حوادث از سطح معمولی عدول کرده یا پیش از حد تهاجمی و یا مماشات جویانه شوند، در آن صورت مشکلی روانشناختی و یا غریزی مطرح است که شناسایی ریشه های آن نیازمند بررسی است و برای بررسی آنها آراء فروید، اریک فردم و کارل هورنای مورد توجه قرار گرفته است.
بر اساس این نظریه، امروز در بعضی از کشورها، یا نیازهای غریزی تصمیم گیرندگان اطفا نشده و یا فشار صنعتی از بیرون بر انسانهای نا آموخته تحمیل شده و یا آنکه تربیت روانی آنان به نحوی است که تصمیم گیرندگان توانمندی، ایجاد نمی کند؛ از این رو خوی اجتماعی نابهنجاری روانی در این جامعه غالب می شود و جامعه نیازمند تخلیه فشارهای روانی به یکی از طرق و مکانیسم های تسلیم طلبی یا برتری طلبی است. در پی این فرایند، تصمیم گیرندگان کشورها جنگ بی هدف و غیر عقلایی با کشورهای دیگر ایجاد می کنند.

6-نظریات کثرت گرا:
با پیدایش شرکت های چند ملیتی و مشاهده نقش روز افزون آن، در ایجاد همکاری های منطقه ای، گرایش عمده فکری جدیدی به تحولات بین المللی شکل گرفت. این گرایش دیواره های حاکمیت ملی را داوطلبانه به سوی صحنه خارجی باز می کند و جلوه حاکمیت در صحنه خارجی از گرایش خود محور و گریز از مرکز قبلی به وضعیتی جدید که حاکی از همکاری است تبدیل می شود ضمن آنکه هویت واحدهای سیاسی را بر خلاف نظام امپراطوری سنتی منکوب نمی کند. کثرت گرایان بر نقش مهم بازیگران غیر کشوری نظیر سازمانها و شرکتهای بین المللی تاکید دارند و سیاست خارجی را بر خلاف نظریه های ملی گرا ( خرد و کلان) دنباله سیاست داخلی می دانند،نه مجزا از هم

نظریات کثرت گرا به دو دسته قابل تقسیم اند:

4-1- نظریه همگرایی منطقه ای:
متفکران مطرحی چون کانتوری، اشپیگل،میترانی وارنست هاس در نظریه همگرایی می گویند، همگرایی تاسیس نهادهای جدید فوق ملی برای رفع نیازهای کارکردی است.(13) نظریه همگرایی می گوید، منافع مشترک اقتصادی فنی میان کشورهای اروپایی به وجود آمده است؛ پس زمینه برای همکاری مشترک بین این کشورها ایجاد شده و این همکاری مشترک به زمینه های دیگر موضوعی تسری خواهد یافت و از این رو نخبگان جامعه تصمیم خواهند گرفت تا زمینه های همکاریهای فراملی را نهادینه کنند و مجبورند در بعضی از زمینه های فنی، حوزه فعالیت را به بخشهای غیر دولتی واگذار کنند.
در نتیجه با گسترش همگرایی، احتمال بروز جنگ میان کشورهای عضو کاهش خواهد یافت و مردم کشورهای عضو علاقه مند به مداخله در سیاست برای تحکیم همگرایی می شوند و روند همگرایی به حوزه های جدید تسری خواهد یافت.

4-2- نظریه وابستگی متقابل:
بر اساس نظریه وابستگی متقابل با دگرگونی در سیاست بین الملل و ماهیت قدرت، مسایل اقتصادی، اجتماعی اهمیت فزاینده ای یافته است.
حاکمیت، خود کفایی و استقلال بی معنا شده و همکاری، شاخصه مهم و بارز وابستگی متقابل است. بر اساس نظریه وابستگی متقابل، مجاری تماس و تعداد بازیگران فراملی افزایش یافته و نقش انحصاری دولتها در سیاست بین الملل از بین رفته است و حاکمیت کشورها فرسوده شده. از این رو عامل تعارض بین کشورها کاهش یافته است؛ در نتیجه زمینه برای همکاریهای صلح آمیز رفاهی فراهم شده و کشورها نسبت به تغیرات یکدیگر حساس شده اند و چون در صورت عدم همکاری آسیب پذیر خواهند شد، همکاری فی ما بین را افزایش می دهند و ثبات بین المللی افزایش می یابد.

4-3-نظریه رژیم های موضوعی:
پیام اساسی این نظریه آن است که چون رژیمها (اصول،هنجارها و قواعدی که بر روابط بین کشورها حاکم است) بر رفتارها تاثیر می گذارد و الگو سازی می کنند، با شناخت این رژیم ها امکان درک بهتری از پویش های بین المللی ایجاد می شود. رژیم ها خود دو دسته اند 1- مذاکراتی 2 -تحمیلی
رژیم مذاکراتی رژیمی است که طی مذاکره بین بازیگران آ‎ن انتخاب می شود و داوطلبانه بر روابط در حوزه ای از روابط مشترک حاکم است اما رژیم تحمیلی را یک بازیگر هژمونیک از طریق نیش و نوش و یا هر دو وسیله بین خود و دیگر بازیگران ایجاد می کند. از این رو اگر جامعه بین المللی توسعه یافته باشد، احتمال وقوع رژیم های مذاکراتی افزون می شود. به عکس، اگر جامعه بین المللی عقب مانده باشد، آنگاه احتمال وقوع رژیم های خود جوش و تحمیلی افزایش پیدا خواهد کرد (امروزه اینگونه نیست) و چون احتمال وقوع رژیم های مذاکراتی زیاد است، بازیگران برای تمکین به قواعد رژیم ها آمادگی دارند و رژیم های مذاکراتی نیز انعطاف لازم را برای عدم تمکین بازیگران خواهند داشت و بازیگران نیز میل بیشتری به حفظ نظم موجود دارند.

پی نوشت:
1-نظریه های روابط بین الملل در عصر حاضر،استیفن والت، ترجمه پیروز ایزدی، همشهری،28 آذر 1377، شماره 1720.
2-نظریه پردازی در روابط بین الملل،دکتر سید حسین سیف زاده،(تهران،سمت،1379)
3.cohen benjamin the Question of imperialism,Newyork Basic books,1973
4-وجوه امپریالیسم،چارلز رنیولدز،ترجمه سید حسین سیف زاده، بی جا،1371
5-thompson kenneth and robert j.myers(eds);truth and tragedy:attribute to hans j.morgenthau; Augmented Edition,New Brunswick,Usa and London;Transction Book,1984.
6- Lenin,VladimiriI; Imperialism, the highest stage of pitalism,13ed,moscow
publisher,1966
7- رایان،روکس بروف نظریه های توسعه نیافتگی، ترجمه علی هاشمی گیلانی، تهران ،نصیر،1369.
8-سپینلاماریو،گزیده ای از آثار آنتونیوگرامشی، تهران: انتشارات بابک،1356 .
9-دوئوتی جیمز ورابرت فالتزگراف نظریه های متعارض در روابط بین الملل، ترجمه علیرضا طیب و وحید ده بزرگی،ج لول، تهران: قوس، 1372.
10-گلیکسن،آبراهام، در آمدی بر برنامه ریزی خطی و نظریه بازیها، ترجمه عباس مازاد، تهران: مرکز نشر دانشگاهی 1365.
11-kaplan, morton;system and proeess in international polities, eyork:Wiley,1962.
12-الیسون، گراهام تی، شیوه های تصمیم گیری در سیاست خارجی، ترجمه منوچهر شجاعی، تهران، علمی و فرهنگی،1364
13-Hass, Ernest B.and philipe.schmitter;economics and Differential patterns of political integration: projeetions a bout unity in latin Ameriea, 1964


[ پنج شنبه 92/12/8 ] [ م. مباشری ] [ لطفا نظر دهید ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره سایت

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 137
بازدید دیروز: 74
کل بازدیدسایت: 408854
انقلاب اسلامی